زندگی یک مرد

می خواهم تا انتهای تنهایی بنویسم تا روزی که تو را بیابم و انگاه همه حرف هایم را به تو بگویم...

زندگی یک مرد

می خواهم تا انتهای تنهایی بنویسم تا روزی که تو را بیابم و انگاه همه حرف هایم را به تو بگویم...

من یک انسانم. یک انسان نیاز هایی دارد. به یک مونس. به یک دوست. من نیز این گونه ام.
نمی دانم دوستانم خوب نیستند یا زمانه عوض شده ولی روی هرکسی سرمایه گذاری کردم سود نکردم. هزاران دوست که هیچ کدام با من نیستند. در میان جمع ام ولی تنهایم....
از امروز(روزی که آخرین دوست را هم بیشتر شناختم اقای 10 ای که فکر می کردم در اینده هم با هم باشیم) به نوشتن روی می آورم تا شاید مرحم دل تنگم شود

طبقه بندی موضوعی

آیا زندگی سخته؟

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۴۰ ب.ظ

اول اینکه اقا زندگی بدون سختی نمی شه(این را در نظر نگیرید بعدا می گم : واقعا اعتقادی به این ندارم عملی و نظری دارم) اینکه تو هر جوری باشی پول دار فقیر باهوش بی هوش سخته زندگی و درست شدن هم نداری یعنی تا زنده ای باید درد داشته باشی اینو اولین بار فک کنم حاج اقا پناهیان شنیدم یه مدت که تو کانالش بودم خیلی رو بورس بود این قضیه 


اما 2 زاویه دیگه هم هست

  1. اولی اینکه 9 می گفت درس بخون یک مهندسی دانشمندی شی تا مدل درد هات عوض شه یعنی انسانی تر باشن درد هات و مثلا به فکر سیر کردن شکم نباشی
  2. مثلا فرد 20 را در نظر بگیرید این چه دردی داره؟ مثل ادم درسشو می خونه ول خرجیشو می کنه و در اینده هم می ره خارج مثلا و زندگیشو می کنه اما خب من چی؟ ایا منم این قدر راحتم؟(رجوع شود به مطلب بعدی با عنوان سرعت در مقابل شتاب: زندگی بر کدام استوار است شتاب منفی هم داریم ایا؟)
خب الان می خوام یک مطالعه موردی کنم: خودم(زورم هم زیاده که خودم را مطالعه می کنم) از این جا به بعد حالت کلی نداره و خیلی شخصیه(گفتم که وقت کسی تلف نشه از خوندنش)

خب الان من باید چی کنم؟ زندگی خیلی سخته خیلی من در فشارم خیلی و زیرش له شدم باز هم خیلی
پدر ندارم حمایت مالی ندارم توان کار ندارم(بی جربزه و انگیزه و پشتکارم) شخصیت ازدواج و دوستی و رابطه ندارم حال ندارم بدنم هزار درد داره(جسما) خب کسی که نه عقل داره نه جسم باید چی کنه؟
درسته به جز دوتای اول همه شون از یک چیز سر چشمه می گیرند و اون 21 (این ادم نیست یک کاره) خب اونم تقضیره خودمه
خب الان واقعا من باید عذاب کار خودم را پس بدم؟ واقعا چرا 

Ctrl + z

وجود نداره من کسی بودم که می تونست به همه جا برسه ولی هیچ چیز نشد الان مدال داشتم این جا بودم درس می دادم و کلی پوا داشتم می رفتم سر کار می رفتم یک رشته دیگه این قدر بد بخت نبودم
اه چرا اخه باید عذاب کار خودمون را پس بدیم؟ 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی