زندگی یک مرد

می خواهم تا انتهای تنهایی بنویسم تا روزی که تو را بیابم و انگاه همه حرف هایم را به تو بگویم...

زندگی یک مرد

می خواهم تا انتهای تنهایی بنویسم تا روزی که تو را بیابم و انگاه همه حرف هایم را به تو بگویم...

من یک انسانم. یک انسان نیاز هایی دارد. به یک مونس. به یک دوست. من نیز این گونه ام.
نمی دانم دوستانم خوب نیستند یا زمانه عوض شده ولی روی هرکسی سرمایه گذاری کردم سود نکردم. هزاران دوست که هیچ کدام با من نیستند. در میان جمع ام ولی تنهایم....
از امروز(روزی که آخرین دوست را هم بیشتر شناختم اقای 10 ای که فکر می کردم در اینده هم با هم باشیم) به نوشتن روی می آورم تا شاید مرحم دل تنگم شود

طبقه بندی موضوعی
با نام خدا
سلام من یه آدم هستم(واقعا؟) یک پسر
کمی خسته از زندگی ولی امیدوار به اینده. بدون دوست و یاری
دنبال دو نفر می گردم یک دوست و یک همسر
دوستی که در سختی ها با من باشد و درد های من را تحمل کند و من نیز هم تا زمانی که همسرم را بیابم
و همسری که غم خوارم باشد و در حالت دوم من میزبان قلب خسته ام باشد و التیام بخش زخم هایم کسی که برایش بمیرم و تمام کارهایم برای او باشد تمام سختی هایم( می دانم که نیت باید خدا باشد ولی می خواهم خودم را وقف عشقم کنم)
کمی هم از خودم بگویم چون نمی خواهم دوستان من را بیابند بگویمرکه المپیاد می خواند دبیرستان و الان دانشجو ام تا الان همیشه نفر دوم بوده ام ولی اکنون دیگر بس است باید از این به بعد نفر اول اول باشم نه در رتبه بندی های مسخره بلکه در نزد خدا
مطالبی که رمز گزاری شده اند اسامی افراد در انها هست اگه پیام بدید به من احتمالا رمزشون را به شما می دم(برید به قسمت تناس با من) تلاشم اینه که اسامی را با اعداد عوض کنم و هیچ مطلبی زمز نداشته باشه